نویسنده: علامه نجمالدين طبسی
دانلود و مقدمه:
مقدمه:
در واپسین سالهاى سده هفتم هجرى قمرى، جهان اسلام، بهویژه سرزمین «شام»، با یورش فکرى خشن و بىرحمانه یکى از افراد به اصطلاح مسلمان، روبهرو شد.
این شخص، (ابن تیمیه) اندیشههاى باطل و منحرف خود را در همهجا پراکنده ساخت، و اگرچه بسیارى او را نصیحت کردند و دوست و دشمن به او هشدار دادند، ولى از گمراهى خود دست نکشید؛ به ناچار علما و فقهاى مذاهب مختلف اسلامى در مقابلش ایستادند و بر او سخت گرفتند و او را از جامعه اسلامى طرد کردند. سرانجام، این مرد زندانى شد و در همانزندان نیز درگذشت.
«
شمس الدین ذهبی » ، نویسنده کتاب «میزان الاعتدال» ، از دانشمندان معاصر «ابن تیمیه» ، از کسانى بود که وى را نصیحت کرد و در نامهاى به او نوشت:
. . . اى مرد تو را به خدا قسم، دست از سر ما بردار! تو بس زبانریز و اهل مشاجرهاى، و آرام و قرار ندارى. از شبههافکنى در دین بپرهیز، زیرا پیامبرت اینگونه پرسشها را نازیبا مىشمرد و آن را عیب مىدانست. . . .
پرگویى، هرچند درباره حلال و حرام باشد، قساوت قلب مىآورد؛ چه رسد به این سخنان کفرآلود که قلب را مىمیراند. . . .
کسى که از تو پیروى کند، خیلى بیچاره است؛ زیرا در آستانه انکار خدا و از کف دادن ایمانش قرار مىگیرد؛ بهویژه اگر دین و دانشش کم باشد.
بیشتر پیروان تو، افرادى هستند دست و پا بسته و کمعقل! یا بىسواد، دروغگو و کودن! یا بیگانهاى خموش و پرفریب یا فردى صالح، ولى خشکمغز و نادان. . . .
اى مسلمان، از خر شیطان پیاده شو؛ تا کى مىخواهى از هواى نفست پیروى کنى و با مردان نیک، دشمنى ورزى؟ ! تا کى مىخواهى به پیروى از هواى نفست، نیکان را خوار شمارى؟ ! تا کى مىخواهى، هواى نفست را بزرگ شمارى و بندگان خدا را کوچک؟ ! تا کى مىخواهى با هواى نفست، دوستى و همنشینى کنى و با پرهیزکاران دشمنى ورزى؟ ! سوگند به خدا، آنگونه که سخنان خود را مىستایى، هرگز احادیث صحیحین را نمىستایى! اى کاش احادیث صحیحین از دست تو در امان باشند، بلکه تو، همیشه به آنها یورش مىبرى و آنها را تضعیف و نابود مىکنى، یا تأویل و انکار. . . . ١
با مرگ ابن تیمیه، اندیشههاى باطل او فروکش کرد، ولى برخى از شاگردانش کوشیدند تا راه وى را ادامه دهند و مذهبش را ترویج نمایند. البته تلاش شاگردان او به شکست انجامید و در میان مسلمانان، اثر چندانى نداشت تا اینکه «محمّد بن عبدالوهاب» با همپیمانى و پشتیبانى نظامى «محمد بن سعود» ، راه ابنتیمیه را ادامه داد. سرانجام، او دعوت خویش را آشکار ساخت و جهان اسلام را به کفر متهم کرد. وى به مسلّمات دین پشت پا زد؛ به اعتقادات مسلمانان یورش برد؛ محرّمات را زیر پا گذاشت؛ خون فراوانى ریخت و هزاران انسان بىگناه را به کام مرگ فرستاد.
جهان اسلام دوباره احساس خطر کرد و براى دفاع و مقاومت، مهیا شد و مسلمانان، خود را براى رویارویى با وضعیت اضطرارى، آماده کردند. نخستین کسانى که در برابر او ایستادند، پدر و برادرش بودند. برادر او، «شیخ سلیمان» با نوشتن کتابى، نادرستى عقاید برادر را تبیین کرد و درباره عقاید او به مسلمانان هشدار داد و از آنان خواست تا در برابر تاختوتاز فکرى برادرش بایستند. سپس از سوى دانشمندان همه مذاهب اسلامى، براى مقابله با این جریان، جنبشى همگانى و علمى شکل گرفت. بسیارى از علما با دلیل و برهان ثابت کردند که سخنان محمد بن عبدالوهاب نادرست و اندیشههاى او، باطل و نارواست.
اکنون نیز بر هر مسلمانى لازم است تا به سهم خود، در برابر اینگونه جریانها بایستد و نادرستى مبانى فکرى و خطاهاى اعتقادى ایشان را به تصویر کشد و انحرافاتشان را از اسلام، آشکار کند.
نویسنده نیز، به عنوان یک طلبه حوزه علمیه و فردى مسلمان، بر خود لازم دید با برگزارى کلاسهاى درس و ایراد سخنرانى، به وظیفه شرعى خود عمل کرده، به مقابله با این جریان ویرانگر بپردازد تا نسل جدید را از این جریان باطل آگاه و از گزند آن دور کند و جوانان را با وظیفه دینى خود، که همان ریشهکن کردن اینگونه افکار است، آشنا سازد.
این کتاب، مجموعهاى از سخنرانىهاى نگارنده در همین زمینه است و خواننده عزیز با مطالعه آن، به نکات ارزنده زیر، پى خواهد برد:
١. نقد و بررسى احادیث و روایات مورد استناد وهابیت؛ اثبات نادرستى افکار و اندیشههاى این جماعت؛ بیان دیدگاههاى علما درباره این روایات و سرانجام، اثبات ضعف سند این احادیث.
به این ترتیب، راهى براى وهابىها باقى نمىماند تا روایت و حدیثى را دستاویز خویش قرار دهند.
٢. این نوشتار، نسبت به دیگر کتابهاى نوشته شده درباره وهابیت، این ویژگى را دارد که براى بیان ناروایى ادعاهاى این جماعت، از نمونههاى تاریخى فراوانى بهره گرفته است.
البته افتخار واقعى را از آن نویسندگان بزرگى، همچون مرحوم «امین» نویسنده کتاب «کشف الارتیاب» و علامه «امینى» نویسنده «الغدیر» مىدانم که سعى و تلاش زیادى براى اثبات نادرستى افکار وهابیت، به کار بستند.
٣. در این نوشتار، بیشتر به مواردى اشاره کردهام که وهابىها نسبت به آن حساسیت زیادى نشان مىدهند؛ مانند: زیارت قبر پیامبر (ص) ، قصد سفر براى زیارت، زیارت قبور، تبرک و دست مالیدن به قبر و ضریح، تبرک به آثار اسلامى، نماز و دعا در کنار قبور، روشن کردن چراغ در کنار قبر، نذر، شفاعت، سوگند به غیر خداوند و برگزارى مراسم جشن در ایام ولادت.
اعضاى ستاد امر به معروف کشور « سعودی » که براى مناظره با زائران خانه خدا آموزش دیدهاند، فقط درباره مسائل پیشگفته با زائران گفتوگو مىکنند و هرگز درباره اشغال صهیونیستها، نقشههاى شیطانى اسرائیل در منطقه و جهان، رفتار دشمنانه آمریکا در برابر مسلمانان یا حوادث مهم جهان اسلام، مانند افغانستان، سودان، الجزایر، مسلمانان آلبانى و بالکان، سخنى به میان نمىآورند.
در پایان از دوست عزیزم، محقق فرزانه استاد «علی شاوی » قدردانى مىکنم که نکات ارزشمندى را به این نوشتار افزودند.
براى این توفیق، خداوند را سپاس مىگویم؛ همانا او صاحب همه نعمتهاست.
.